تاکید بر ادامه روند «دیپلماتیک» در حل مناقشه اوکراین
بحران اوکراین و تنش میان روسیه و بلوک غرب و راس آن، آمریکا مدت زمانی است در پیشانی اخبار بین المللی جای گرفته است. بیش از ۱۳ سال از نشست بخارست (رومانی) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) می گذرد، نشستی که در آن توافق شد که ائتلاف غربی خواهان عضویت کشورهای شوروی سابق، اوکراین و گرجستان به این پیمان دفاعی است. اما از بسیاری جهات، پیامد نشست آوریل ۲۰۰۸ آخرین جلسه ای که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در آن حضور داشت، تا به امروز بر بحران کنونی سایه سنگین افکنده بطوریکه این روند با استقرار متراکم نیروهای نظامی روسی در امتداد مرز روسیه و اوکراین از واپسین ماه های سال گذشته میلادی (۲۰۲۱) که در برآورد ایالات متحده ۱۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود وارد مرحله چالش برانگیزی شده است. بطوریکه مقامات واشنگتن مدعی اند مسکو در حال برنامه ریزی برای شروع حمله گسترده به اوکراین است، موضوعی که با تکذیب روسیه همراه و با استناد به حق حاکمیت ملی، استقرار و تحرکات نظامی در داخل مرزها را حق مشروع خود دانسته است. اما موضوع مهم، علیرغم آرایش نظامی، فعالیتهای مسکو – واشنگتن در زمین دیپلماسی و گفت و گوی مستقیم در عالی ترین سطوح سیاسی دو طرف است.
در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱ (۹ دی)، روسای جمهور ایالات متحده و روسیه، دومین گفت و گو را در این ماه برگزار کردند. اگرچه درباره اوکراین هشدارهایی بین دو طرف داد و ستد شد. از جمله، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا تهدیدات پیشین خود را بر اعمال تحریم های بی سابقه در حالتی که روسیه حمله به اوکراین را انتخاب کند، تکرار کرد که با پاسخ پوتین مبنی بر اینکه هرگونه تحریم در حال حاضر یا در آینده ممکن است به شکست کامل روابط بین دو کشور منجر شود، مواجه شد. اما در نهایت واشنگتن و مسکو تلاش کردند راهکارهای دیپلماتیک، را ادامه دهند. از جمله نشست امنیتی ۹ تا ۱۰ ژانویه (۱۹ الی ۲۰ دی) آمریکا و روسیه، بعد از آن جلسه روسیه و ناتو در ۱۲ ژانویه و سپس کنفرانس گسترده تری شامل مسکو، واشنگتن و سایر کشورهای اروپایی برای ۱۳ ژانویه برنامه ریزی شد. اما هیچکدام انتظارات دو طرف را برآورده نکرد. روسیه در ماه دسامبر (آذر) پیش نویس معاهده امنیتی را ارائه کرد که مفاد آن تصریح دارد که ایالات متحده باید از پیوستن اوکراین و گرجستان (یکی در منطقه اروپای شرقی و دیگری قفقاز) و دیگر کشورهای شوروی سابق به ناتو جلوگیری کند. همچنین آمریکا از ایجاد پایگاه و همکاری های نظامی دو جانبه با اوکراین یا هر کشور غیر عضو ناتو، شوروی سابق خودداری کند. معنی دیگر این خواسته مسکو، تلاش برای ایجاد یک حوزه نفوذ روسیه تعریف شده است. موضوعی که «اوریسیا لوتسویچ» تحلیلگر اندیشکده «چتم هاوس»، معتقد است: «دو پیش نویس معاهده پیشنهادی مسکو تشکیل یک اروپای دو لایه را تشریح می کند، یکی با حق دفاع از خود در برابر روسیه در حالی که دیگری باید برتری این کشور را به عنوان یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید بپذیرد». در مقابل «جاشوا شیفرینسون»، دانشیار روابط بین الملل در دانشگاه بوستون معتقد است که: «ایالات متحده و غرب در جریان گسترده روابط پس از جنگ سرد با نادیده گرفتن این ایده که کرملین نیز دارای منافع حیاتی است، نسبت به نگرانی های روسیه کم توجهی کرده اند. تصور کنید که چین با کانادا ائتلاف کند. مسکو به مانند هر قدرتی، اتحاد قدرت های دیگر در نزدیکی مرزهایش را تحمل نمی کند». این استاد دانشگاه در ادامه می افزاید: «در پایان جنگ سرد، استراتژیست های ایالات متحده و آلمان، پیامهای روشنی به روسیه ارسال کردند مبنی بر اینکه اگر آلمان اجازه اتحاد مجدد پیدا کند، ناتو به سمت شرق اروپا گسترش نخواهد یافت. اما این تعهد حوزه نفوذ، به سرعت در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ نادیده گرفته شد، و شماری از کشورهای بلوک شرق به ناتو و اتحادیه اروپا پیوستند».
منتقدان این تفکر استدلال می کنند که حمایت سازمان پیمان آتلانتیک از اوکراین بسیار ناچیز بوده است. «ویلیام آلبرک»، مقام آمریکایی سابق ناتو و مدیر کنونی موسسه بین الملل اندیشکده مطالعات استراتژیک، معتقد است: «فقدان اقدام قاطعانه در گذشته، به روسیه آموخته است هر زمان بخواهد، میتواند بحران را افزایش یا کاهش دهد». این در حالی است که صدها مربی نظامی ایالات متحده در غرب اوکراین که فاصله زیادی با خط مقدم مرز روسیه دارد، مستقر هستند. واشنگتن از زمان الحاق کریمه به روسیه، ۲٫۵ میلیارد دلار کمک نظامی از جمله موشک های ضد تانک «جاولین»، بعنوان بخشی از استراتژی تدریجی برای مدرن سازی نیروهای «کی یف»، ارائه کرده است.
آزاردهنده ترین مورد برای کرملین، فروش حداقل شش پهپاد TB2 توسط ترکیه به اوکراین است که کارآیی آنها در برابر تسلیحات زره ای ساخت روسیه در جنگ قره باغ سال گذشته که آذربایجان علیه ارمنستان از آن استفاده کرد، نشان داده شد. موردی که در تماس تلفنی اوایل دسامبر پوتین با همتای ترک خود رجب طیب اردوغان، اقدامی تحریک آمیز بوده است.
همچنین در روزهای گذشته، بریتانیا ارسال سلاح های جدید ضد تانک سبک به اوکراین را آغاز کرده است. تسلیحاتی که در صورت حمله روسیه فقط از کاربرد دفاعی برخوردار است. اکنون وضعیت برای دو سوی مناقشه از «حیثیت سیاسی» برخوردار شده است، اما علیرغم افزایش تنش های لفظی میان روسیه و بلوک غرب به نظر می رسد دو طرف از شروع عملیات نظامی پرهیز می کنند.
از جانب مسکو با وجود برخورداری مناسب از ذخایر طلا، اما با توجه به تهدید واشنگتن مبنی بر اعمال تحریم های بیشتر و احتمالا قطع ارتباط مسکو با سوئیفت (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی)، در حالت شروع تحرکات نظامی روسیه در اوکراین، پیش بینی می شود که کرملین با حفظ نیروهای رزمی به ادامه روند دیپلماسی به منظور دستیابی به خواسته های خود، تاکید می ورزد.
در مقابل، بلوک غرب هم گزینه های زیادی برای بازدارندگی در اختیار ندارد. حمایت مستقیم نظامی از اوکراین، موردی مردود اعلام شده است. همچنین در میان کشورهای اروپایی، پراکندگی حاکم است. علیرغم کمک نظامی بریتانیا به اوکراین، اتحادیه اروپا چندان با ارسال این نوع تجهیزات موافق نیست. قاره سبز ۴۰ الی ۵۰ درصد از گاز مصرفی خود را از روسیه وارد می کند و قطع گاز از جانب مسکو در میانه زمستان، شرایط را بسیار دشوار خواهد کرد. آلمان، نیز بعنوان قدرتمند ترین اقتصاد اروپا که بطور سنتی نزدیکترین رابطه را با روسیه دارد، فعالانه بر حل اختلافات از مسیر دیپلماتیک اصرار دارد.
بطوریکه وزیر جوان امور خارجه دولت برلین از حزب سبزها، خانم «بِربوک» در سفر به مسکو و دیدار با همتای روس خود «سرگئی لاوروف»، که ۲۸ سال بعنوان دیپلمات ارشد، فعالیت می کند، صریحا تاکید کرد که آلمان یک کشور تجاری است که برای انجام تجارت به ثبات متکی است. به همین دلیل است که برلین به هواپیمای بریتانیایی که تجهیزات نظامی را به اوکراین ارسال می کرد، اجازه عبور از حریم هوایی آلمان را نداد. همچنین آلمان ارسال تسلیحات را به اوکراین در شرایط کنونی منتفی اعلام کرد. به نظر می رسد، نقطه مشترک دو سوی مناقشه بر موضوع اوکراین، اهمیت ادامه روند «دیپلماتیک» است. موردی که در آخرین دیدار وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ژنو سوئیس مجددا بر آن تاکید شد.