سایه شعارزدگی براقتصاد
گام اول این است که برنامهها باید دقیقتر بیان شود. شعارهایی که داده میشود معمولا بدون برنامه و راهکار ارائه میشود و اینها پیامد خوبی در فضای علمی ندارد. هدفگذاری برای رشد سرمایهگذاری و راههای رسیدن به آن باید جای وعدهی ایجاد یک میلیون شغل در سال را بگیرد.اقتصاد پیشبینیپذیر، باثبات بودن اقتصاد، رانتزدایی و انحصارزدایی و حمایت از بخش خصوصی واقعی، الزامات رشد سرمایهگذاری است و تا زمانی که این الزامات فراهم نشده است، سرمایهگذار علاقهمند به سرمایهگذاری نخواهد بود. اما نکته اینجاست که مسئولان ابتدا باید فضا را برای سرمایهگذار آماده کنند و فضای کسب و کار را بهبود ببخشند و اقتصاد را پیشبینیپذیرو باثبات کنند.
سرمایهگذارن در حال حاضر علاقهمند به سرمایهگذاری نیستند چون نمیدانند سال بعد چه اتفاقی خواهد افتاد و نگران سرمایهی خود هستند. سرمایهگذاری یک مقولهی میان مدت و بلندمدت است لذا دولتها باید برنامهی راهبردی بلندمدت داشته باشند و روشن کنند که اقدامات و رویکردهایشان در یک افق حداقل دهساله چگونه است. در این فضای بیثبات سرمایهگذاری شکل نمیگیرد و به تبع آن رشد اقتصادی نخواهیم داشت و خب اشتغال پایدار و مولد هم نخواهیم داشت.
البته ممکن است با اقداماتی به صورت موقتی اشتغال را بالا ببریم اما فایدهای ندارد. آنچه مهم است ایجاد اشتغال پایدار است؛ یعنی وقتی فردی شاغل میشود بتواند آن شغل را حفظ کند نه اینکه برای یک مدت کوتاه کار داشته باشد و بعد بیکار شود. ما با پاشیدنِ پول هم میتوانیم اشتغال ایجاد کنیم اما مسئله این است که شغل مفهوم دارد. مفهوم شغل پایدار به مدتدار بودن آن برمیگردد یعنی نیروی کار مطمئن است که میتواند بیست – سی سال در آن شغل فعالیت کند.
بنابر این باید زیرساختها تامین شود و رویکردها و اصلاحات ساختاری اتفاق بیفتد. هنوز تکلیف روشنی از آیندهی اقتصاد نداریم و نمیدانیم چه اتفاقی در آینده میافتد، در واقع هنوز اقتصاد ایران پیشبینیپذیر نیست و ریسک سرمایهگذاری بالا است و فضای کسب و کار مناسب نیست.
هنوز رویکرد مشخصی برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران ارائه نشده؛ لذا در چنین شرایطِ مبهم و غبارآلودی، سرمایهگذار حاضر به سرمایهگذاریِ پایدار نخواهد بود، بنابراین نمیتوانیم خوشبین باشیم در چنین موقعیتی اشتغال پایدار پدید خواهد آمد.
وحید شقاقی
استاد اقتصاد دانشگاه خوارزمی