از بیرغبتی حقیقیها تا تجمع مالباختگان
سیاوش وکیلی در گفتوگو با پایگاه تحلیلی خبری رشد و توسعه با بیان اینکه اصول بازار سرمایه در ایران از نظر ساختاری با بازار سرمایه متداول در جهان سرمایه داری متفاوت است، تصریح کرد: قوانین و عوامل موثر و مداخلههای حاکم بر بازار سرمایه در جهان سرمایهداری، آزاد است بدون مداخله حکومت، دولت و گروههای قدرت در بخش خصوصی عمل میکند. اما در ایران بازار سرمایه عملا تحت تاثیر عواملی مثل مداخلات دولت و حقوقیهای تحت مدیریت و هدایت دولت است و حضور صنایع، بانکها و خدمات به صورت آزاد و با عرضه و تقاضای طبیعی در بازار سهام اتفاق نمیافتد.
وی افزود: وضعیت بازار سهام در ایران به گونه است که در یک مقطع تصمیم گرفته میشود از جانب دولت بازار بورس به عنوان یک فضای پر رونق، سودآور و جاذب به مردم معرفی شود و طبیعتا این حرکت با تعداد بالای معاملات توسط کارگزاریها، بانکها و سازمانهای دولتی حمایت میشود. در نتیجه شاخص به طور غیرطبیعی از مرز نوسانات معقول بازار بورس خارج میشود و همانطور که شاهد بودیم شاخص نه هفتگی و ماهانه بلکه ساعتی شروع به رشد بیمارگونه کرد و به بیش از دو میلیون واحد رسید.
اما به گفته این کارشناس در همه جای دنیا باید رابطهای بین قیمت و سود وجود داشته باشد. یعنی یک سهام با توجه به ارزش پایه یا بازار آن باید سود متعارفی بر اساس عملکرد آن صنعت و واحد صنعتی که مشخصات معینی دارد، دریافت کند. اگر فرض کنیم در بازار پر تورم اقتصاد ایران این سود حدود بازده سالانه ۲۰ درصد باشد، یعنی سودی که در سایر بازارها مثل بازار پول و برخی از کالاها و خدمات جواب میدهد. اما در واقعیت نسبت قیمت سهام به بازده آن به یکباره به جای یک به ۲۰ تبدیل به ۵۰ به یک می شود، یعنی عملاً سود دو درصد قیمت رشد ارزش سهام است که مغایر با تمام موازین بازار سرمایه و تجزیه و تحلیل های مالی مربوط به بازار سرمایه است.
توسعه اقتصادی وابسته به مشارکت عامه
وکیلی با بیان اینکه این وضعیت نتیجه دخالت در بازار سرمایه است، تصریح کرد: یعنی بازارگردانهایی به طور طبیعی باید بازار را با جذب حقیقیها و خرده سرمایه گذاران، اما با تصمیماتی که بورس اخیراً اتخاذ کرد حقیقی ها به حداقل سود رسیدند و با مشارکت حقوقی ها و دولتی ها، حجم عظیمی از معاملات بورس به سمت اوراق مشارکت رفته است. این در حالی است که در بازارهای دنیا هم به دنبال خرده سرمایه گذاران هستند تا مشارکت عامه را جذب کنند که توسعه اقتصادی به آن وابسته است.
وی افزود: در نتیجه چنین وضعیتی چون بازدهی معاملات اوراق مشارکت قبلاً توسط دولت تعیین شده و عرضه به حدی زیاد است که تقاضای کاذب وجود ندارد که قیمت را بالا ببرد، قیمت اوراق مشارکت تقریباً ثابت و دولت با حجم بسیار سنگینی برای تامین منابع مالی خود سهام به بازار شارژ می کند.
دو آفت دستکاری بازار سرمایه
وکیلی در توضیح سرنوشت حقیقی ها تصریح کرد: عدم رغبت عمومی به بازار سرمایه از طرف حقیقی ها نتیجه این وضعیت است. چراکه حقیقی ها به انگیزه کاذب که در آن بازار با دستکاری دولتی بازده ۱۰۰ تا ۵۰۰ درصد داشته باشد عادت کردند. اما حالا این بازده محقق نمی شود و افرادی که در اواخر بالا بودن شاخص وارد بازار سرمایه شدند، به دلیل سقوط حدود ۵۰ درصدی شاخص به بازار سهام بی اعتماد شدند.
به گفته وی این بی اعتمادی خود دو آفت دارد. اول اینکه امواج سهامداران بخش خصوصی و رغبت عمومی به بازار سهام کم میشود و جذب سرمایه در این بازار به حداقل میرسد. بنابراین منابع به بازارهای کاذب وارد میشود. بازارهای کاذب دلار، طلا و مسکن نیستند بلکه در حال حاضر مردم کالاهای مصرفی را می خرند و احتکار میکنند چرا که تورم آن ها افسارگسیخته و غیر قابل کنترل است. آفت دوم هم موج اعتراضات مالباختگان است که همین حالا هم آغاز شده و مقابل سازمان بورس شعارهای اعتراضی میدهند.
در مجموع این کارشناس بازار سرمایه معتقد است به دلیل مداخلات روزمره، عمیق و تمام عیار دولت، بازار سرمایه ایران هیچ وقت نمی تواند رشد سالم و طبیعی داشته باشد. در حال حاضر هم با عوارض اجتماعی این پدیده، یعنی مالباختگان مواجه هستیم و بنابراین دولت باید پای خود را از بازار سرمایه بیرون بکشد. همچنین لازم است کارگزاریها برنامه آموزشی حداقل یک ماهه برای سرمایهگذاران خرد در نظر بگیرند تا این افراد با توجه به شاخصهای کلان اقتصاد ایران به دنبال سود ۱۳ تا ۲۰ درصدی باشند که با آن زندگی خود را بگردانند نه اینکه مانند افرادی که وارد کازینو شدند فقط به دنبال چند برابر شدن پول خود باشند، چرا که این پدیده با اصول حاکم بر بازار سرمایه مغایر است. عموما در همه دنیا سهام ها در شرایط خاص و غیرطبیعی به صورت استثنا مانند یک نوآوری و ابداع خاص چندین برابر می شوند.