بانکداری مبتنی بر پلتفرم
از آنجا که بانکها نقشی محوری در تامین مالی بخشهای مختلف اقتصادی و توسعه نظامهای نوین ایفا میکنند، میتوان دریافت که تحقق اقتصاد هوشمند بدون یک نظام بانکداری مبتنی بر پلتفرم امکانپذیر نخواهد بود. رشد سریع فناوریها در جهان امروزی، بانکها را بر آن داشته است تا با تلفیق بانکداری با فناوریهای جدید، چالشی نوین در صنعت بانکداری را تجربه نمایند. چنانچه بانکها به تحقیق و توسعه در این زمینه مبادرت ورزند، چالش پیشرو را به فرصت تبدیل نموده و با انعطافپذیری بیشتر در دنیای دیجیتال، امکان تحول در خدمات قابل ارایه را بیش از پیش مهیا میسازند.
پلتفرم یک مدل کسبوکاری است که از طریق ایجاد امکان تبادل ارزش بین گروههای مختلفی که به هم وابسته هستند، ارزش جدیدی ایجاد میکند. این ارزش میتواند از طریق ارزش افزوده شبکه یا ارزش افزوده پلتفرم تحقق یابد. ارزش افزوده شبکه واضحترین راهی است که پلتفرمها از طریق آن رقابت میکنند. در اینجا مدل شبکهای جایگزین مدل خطی میشود. به عنوان مثال حجم دادههای اجتماعی، جمعیت شناختی و علایق شخصی که کاربران در فیس بوک ارایه میدهند، دقیقاً دلیلی است که آن شرکت میتواند درآمدهای زیادی را از تبلیغکنندگان دریافت کند. و اما در مورد ارزش افزوده پلتفرم باید این گونه بیان نمود که خود پلتفرم نیز باید به منظور جذب مشتری، ویژگیها و مزایای منحصر به فردی را ارایه دهد. برای پلتفرمهای تبلیغاتی، بزرگترین حوزه رقابت، ارزش افزوده پلتفرم آنهاست، یعنی محتوایی که آنها به منظور جذب مخاطب ایجاد میکنند. این محتوا ممکن است یارانهای باشد، یا به لطف درآمد تبلیغ کننده، به صورت رایگان در اختیار مصرفکننده قرار گیرد. اگرچه یک کانال ویدئویی یا وبلاگ با تلاش برای ایجاد محتوای جذاب با همتایانش رقابت میکند، مدل کسب و کار واقعی آن، فروش مخاطب به تبلیغکنندگان میباشد. از نگاهی دیگر، پلتفرمها تجمعی از اطلاعات در دسترس و شبکه بزرگی از کاربران و منابع ایجاد مینمایند که در هر لحظه میتوان از آن استفاده کرد.
به فعالیت اقتصادی و اجتماعی که با کمک پلتفرمها تسریع میشود، اقتصاد مبتنی بر پلتفرم گفته میشود. بهویژه پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، شرکتهایی که با مدل جدید کسبوکار مبتنی بر پلتفرم کار میکردند، به سرعت کنترل سهم بیشتری از فعالیت کلی اقتصادی در جهان را در دست گرفتند که در بعضی موارد با ایجاد نوآوری در کسب و کار سنتی این کار را انجام دادند. بیشتر علاقمندان به این پلتفرمها مدعی هستند که بهکارگیری آنها موجب بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها میشود و با ایجاد بازارهای کاملاً جدید و ارایه انعطافپذیری و دسترسی به کارگران، مشکل ناکارآمدی در بازارهای موجود را کاهش میدهد. این خصوصیت بهویژه برای کشورهای کمتر توسعه یافته بسیار مفید خواهد بود.
در ادامه این تغییر و تحولات دیجیتالی، بانکها باید به رویکرد مبتنی بر پلتفرم مهاجرت کنند، در غیر این صورت سهم خود را در این بازارهای جدید از دست خواهند داد. در مدل عملیاتی سنتی، بانکها دارای یک زنجیره ارزش عمودی یکپارچه هستند که از تولید تا فروش، توزیع و خدماترسانی گسترش مییابند. با کمک شرکتهای فناوری مالی(FinTech: Financial Technology) که از اجزا مشارکتکننده در اقتصاد مبتنی برپلتفرم هستند، تمام هزینههای مربوط به ساختمانهای فیزیکی و زیرساختهای محاسباتی صرفهجویی خواهد شد و باعث خواهد شد، خدمات مالی در یک نرخ بسیار رقابتی عرضه شود. این مدل از بانکداری تهدیدی برای بانکهایی محسوب میشود که محصول محور هستند، یکپارچگی عمودی دارند و در ساختار آنها خدمات نوآورانه مالی جایگاهی ندارد. یک پلتفرم بانکی، استانداردهایی را برای توسعهدهندگان فناوریهای مالی فراهم میکند تا محصولات و خدمات خود را در جهت ارایه به مشتریان بانکی عرضه کنند. ساخت و یا شرکت در یک پلتفرم بانکداری نیاز به تغییرات سازمانی و تکنولوژیکی دارد، با این حال این مهم برای یک بانک سنتی با ساختار مناسب نیز امکانپذیر است. در این مدل کسبوکاری یا کارمزدی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد، آنقدر اندک است که درآمد و کارمزد بانکی را تهدید میکند. در این دنیا فاصله میان کشف یک خدمت تا استفاده از آن در حدود چند دقیقه است. اما مهمترین اصل در بانکداری مبتنی بر پلتفرم در یک جمله خلاصه میشود و آن جمله این است که اگر میخواهید یک بانک نوآور باشید که ساختارهای فعلی را درهم میشکند، ابتدا باید افراد را قدرتمند کنید. بانکهایی که به سرعت برای مدیریت این نوآوریهای ساختارشکنانه وارد عمل میشوند، ابتدا توجه خود را صرف فرهنگ سازمانی خود میکنند و به تقویت افراد درون سازمان و پیرامون آن میپردازند، تا این افراد بتوانند با دسته و پنجه نرم کردن با این نوع از فناوریها، استراتژهای کسبوکاری جدید را در مسیر درست هدایت کنند یا در مواجه با آن عکسالعمل مناسبی نشان دهند.
در پایان باید دقت نمود که چنین زیستبومهای دیجیتالی، نیازمند خدمات مالی دیجیتالی نیز میباشد، پس در مرحله بعد به تغییر ساختار در سیستم بانکی منجر خواهد شد و استراتژیهای نوین دیجیتالی در امور بانکی اجتنابناپذیر خواهد بود. بنابراین بانکهای سنتی باید با پیشبینی این اختلال و ساختارشکنی دیجیتالی به تغییر استراتژیهای سنتی خود مبادرت ورزند و با شرایط دیجیتالی جدید تطبیق دهند. با توجه به اینکه هیچ گوی جهاننمایی جهت پیشبینی آینده وجود ندارد، بانکداران باید چندین استراتژی موثری اتخاذ کنند و سازمان خود را با آن سازگار سازند، تا بتوانند درک صحیحی از بروز اختلالات آینده را برای خود مهیا سازند و با توجه به این تنوع استراتژی در دست، عکسالعمل مناسبی داشته باشند.