اخبار ویژهیادداشت

یک رسانه توسعه‌ای می‌تواند مرجع ارائه نظرات کارشناسی باشد

نصرالله محمد حسین فلاح در یادداشتی برای پایگاه خبری رشد و توسعه نوشت:

به نظر می‌رسد جای رسانه‌ای در حوزه توسعه در کشور خالی است. در حال حاضر برخی رسانه‌ها به صورت موثر در حوزه ی مسائل اقتصادی و اجتماعی فعالیت می‌کنند، اما جامعه سیاست زده و اصرار مسئولان به سیاسی نگه داشتن جامعه باعث شده مسائل توسعه تحت‌الشعاع سیاست قرار گیرد. جذابیت هوچی‌گری های سیاسی هم اجازه نمی‌دهد اهل رسانه وقت و فکر خود را متوجه فرایند توسعه کنند. در واقع  رسانه‌‌ها، ولو اقتصادی، بیشتر به دنبال تیترهای جنجالی برانگیزه سیاسی می‌روند و حتی اقتصاد را از زاویه سیاست تحلیل می‌کنند. بنابراین و کمتر از دیدگاه علمی توسعه ای به اقتصاد پرداخته می‌شود. همچنین توجه به این نکته ضروری است که تا زمانی که توسعه در عمق وجود مردم مطالبه نشود و به صورت فرهنگ درنیاید، حتی انتخاب‌های سیاسی ما نیز بدون توجه و خارج از فرهنگ توسعه رخ می‌دهد.

توسعه تبدیل منابع و ظرفیت‌ها به یکسری از فرآورده‌ها و زیر ساخت‌هاست که بتواند نیاز جامعه را رفع کند. در این فرآیند تبدیل و رفع نیاز، چالش‌هایی ایجاد می‌شود. نخستین چالش از برخورد انسان با طبیعت ناشی می شود. اگر انسان توجه نداشته باشد که روش‌های باز آفرینی و بازسازی طبیعت بسیار کند و سخت است و اگر در مسیر دستیابی به به فرآورده های مورد نیاز خود به دنبال شناسایی فرآیندهایی که از دیدگاه طبیعی سهل تر و مطلوب‌تر است، نباشد، به منابع و ظرفیت‌های محدود طبیعت آسیب جدی می زند. این گونه تلاش پرشتاب انسانی برای دستیابی به توسعه همان فاجعه‌ای را به وجود آورد که اکنون شاهد موارد متعدد آن هستیم. به هر حال انسان توسعه طلب به سادگی در تقابل با طبیعت قرار میگیرد. برای اینکه انسان ها بدون یا با کمترین آسیب به طبیعت از فرآینده توسعه عبور کنند باید آموزش ببینند. یعنی توسعه نیاز به فرهنگ سازی در هماهنگی با طبیعت دارد و یک رسانه توسعه ای از این نظر می‌تواند موثر باشد. برخورد دوم انسان ها در فرایند توسعه با انسان‌های دیگر، یا برخورد ملت‌ها با یکدیگر برای پیشی گرفتن از هم در ظرف محدود زمان و مکان بروز می یابد. این برخورد ها معمولا پرتلفات و ضایعه آفرین و  بسیار جدی است.

علت این تقابل آن است که منابعی که در فرایند توسعه باید در خدمت انسان قرار می‌گیرد، و فرآورده هایی که محصول توسعه است، به برتری های اقتصادی و نهایتا سیاسی می‌انجامد و منافع اقتصادی را تضمین می‌کند. در بیشتر اوقات این گونه منافع اقتصادی، کشورها را رو در روی یکدیگر قرار می دهد. در چنین شرایطی انسان ها و دولت ها برای تاراج طبیعت و جلو زدن از یکدیگر قواعد علمی، و حتی اخلاقی را زیر پا می گذارند. در نتیجه در طبیعت و حتی در گروه های انسانی ذیربط، فاجعه رخ می‌دهد. نیروهای ملی و قدرت های سیاسی سعی می‌کنند سرعت توسعه ی و رفع نیازهای خود و در نتیجه بهره برداری از منابع را افزایش دهند. بروز جنگ برای دستیابی به توسعه و یا عدم اجرای تعهدات و یا خروج کشورها از برخی پیمان‌های جهانی از جمله پیمان پاریس نمونه هایی از بروز این وضع است که البته هدف این رفتار ها شتاب دادن به فرآیند توسعه است.  کشورها سعی می‌کنند سهم کمتری از کاهش گازهای گلخانه‌ای را تعهد کنند و دست‌اندازی سریع‌تری به طبیعت داشته باشند. اما در این زمینه باید هم بین افراد در جامعه و هم بین ملل و افراد تصمیم گیر فرهنگ‌سازی صورت گیرد که در این زمینه رسانه می‌تواند کمک کند.

همانطور که در فرهنگ کارآفرینی دیده می‌شود توسعه نیز نیازمند استفاده بدیع و نوآورانه از منابع است. یک کارآفرین نگاه دیگری به محیط انسانی و بازار کالا دارد. او تلاش می کند فرآورده‌ ای تولید کند که دیگران تا به حال آن را تولید نکردند. در این شرایط اگر فرهنگ توسعه با کارآفرینی هماهنگ شود دیگر توسعه حاصل تولید تکراری نخواهد بود. این به معنی تولیدی با ارزش افزوده بیشتر در برابر مصرف مقدار مشابه انرژی است. به عبارت دیگر در اثر ترویج همزمان فرهنگ توسعه و فرهنگ کارآفرینی. توسعه ای مفیدتر حاصل می‌شود. توسعه ای که دستاورد رقابت در به کارگیری عقل بیشتر است. رقابت افراد نوآور و توسعه گرا با یکدیگر به فرآیندی می انجامد که در نتیجه ان جامعه با مصرف منابع کمتر سود بیشتر می‌برد. بنابراین اگر رسانه‌ای فرهنگ کارآفرینی را در بخش خصوصی ترویج کند به فرهنگ توسعه هم کمک می‌کند.

به یاد بیاوریم که در کشور ما روزنامه‌نگاری از کارهای پر تهدید و خطرناک است. تعطیلی فله‌ای نشریات در زمان ان دادستان معروف و مجرم بعدی یک نمونه از رفتار محتمل با این حرفه است. می‌توان گفت از طرفی خود روزنامه‌نگاران از ورود به سوژه‌های جنجالی سیاسی استقبال می کنند و از طرف دیگر مسئولان کشور با روزنامه‌نگاران و آیین آگاهی یافتن عموم مردم نسبت به رویدادها سر سازگاری ندارند. کثرت تولید ژورنالیست در کشور هم منجر بهداین واقعیت شده است که روزنامه نگاری یکی از کم درآمدترین مشاغل در کشور باشد. با این حال اگر یک رسانه در حوزه توسعه هوشمندانه عمل کند می‌تواند ضمن کاهش خطر رویارویی با نیروهای سیاسی، در عین حال اثرگذار و جذاب و درآمد آفرین باشد. در نطر من انگیزه های ژورنالیست ها ریشه در دو منبع لایزال دارد: شرارت‌های سیاسی و علاقه به توسعه کشور! یعنی ژورنالیست‌ها از طرفی به دنبال بازی با آتش های سیاسی هستند تا سوار بر القاء هیجان به خوانندگان بازار خود را گرم نگه دارند؛ و همزمان با توجه به ضرورت مطالعه و تحقیق در منابع اطلاعاتی، عملکرد پارلمان‌ها و نهادهای سیاستگزار در سایر کشورها به دنبال یافتن راه هایی برای توسعه جامعه خود هستند. به عبارت دیگر روزنامه نگاران مانند آموزگاران، مسائلی را برای بهتر زندگی کردن یاد می‌گیرند و به دیگران هم آموزش می‌دهند. به نطر من و در مجموع یک رسانه توسعه‌ای می‌تواند از عواقب تلخ یک رسانه سیاسی در ایران در امان باشد و به دنبال فعالیت‌هایی برود که به رفاه مردم کمک کند.

طبعا یک رسانه توسعه‌ای برای این که بپاید و اثرگذار باشد، باید بتواند درآمد کسب کند. این رسانه باید منابع اطلاعات خوب داشته باشد و با دعوت از کارشناسان خبره و اهل قلم و افزایش منابع آماری و کارشناسی، به جایگاهی برای ارائه نظرات و مشورت به مسئولان تبدیل شود. به‌طوری‌که مقامات کشوری و خصوصی برای تصمیم گیری‌های تخصصی و حرفه ای خود به این رسانه مراجعه کنند. در حال حاضر هم رسانه‌های خوبی در زمینه اقتصاد و توسعه در کشور وجود دارد اما چون آلوده به فعالیت‌های سیاسی هستند فعالیت‌های اقتصادی آن‌ها کمتر دیده می‌شود. یک رسانه توسعه‌ای کشوری باید پیشرفت طرح‌های در دست اجرا را دائماً در معرض دیده‌بانی داشته و در باره آن‌ها اطلاع‌رسانی کند. ظرفیت‌های موجود طبیعی، انسانی، تکنولوژیک کشور را شناسایی کند و تناسب بین ظرفیت‌ها را به بحث بگذارد. بسیاری از این موارد کارهایی است که باید یک نهاد چون سازمان برنامه و بودجه انجام دهد ولی تاکنون آن را به درستی انجام نداده است. از طرف دیگر رسانه توسعه‌ای باید کارشناسان، یعنی دارندگان دانش و نه کسانی که صرفا به داشتن مدرک دانشگاهی شناخته می‌شوند، در مناطق مختلف را شناسایی کنند.

در کشور ما آفت عمده‌ای متوجه طرح های توسعه ای است و آن دخالت عمیق مقامات محلی در این گونه طرح هاست. این دخالت ها عمدتا از طریق نماینده‌های مجلس که بطور طبیعی در پی منافع منطقه خود هستند و امامان جمعه که در جامعه مذهبی ما نفوذ دارند انجام می‌شود. جالب آن که نیاز سرمایه گذاران بخش خصوصی کمترین نقش را در استقرار طرح های توسعه ای ملی و جذب این طرح ها به مناطق را دارد. برای مثال ما نفت و گاز را با زحمت و هزینه بسیار از جنوب کشور به عمق سرزمین خود می کشانیم. سپس فرآورده‌های مختلف و اولیه را از آن تولید می‌کنیم، و در نهایت این مواد اولیه برای تبدیل به فرآورده نهایی مجددا در کل کشور باز توزیع می شود. اما محل اجراء و عمق فرآوری در این طرح‌ها که برای رضایت مقامات محلی اجراء شده است غلط است. چرا که در اصل مواد بالادستی پتروشیمی و صنایع فلزی در ایران باید در نزدیکی دریا تولید شود تا دسترسی به آب و حمل صادراتی انبوه مواد خام اولیه و محصول تولیدی و نیز دسترسی به حامل های انرژی آسان تر باشد. پس از تولید مواد پایه و برای مصرف داخل و نیز تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا، می توان ان را در کل کشور توزیع کرد تا مسئله حمل و نقل حل و هزینه انتقال مواد خام نیز کمتر شود. اما بخش خصوصی به طور کلی در این تصمیمات دخالتی ندارد و معمولاً بخش‌های دولتی تحت فشار مقامات محلی یا بخش‌های خصولتی که من آنها را بخش خصوصی نقاب دار می‌خوانم این بخش از توسعه صنایع تولید مواد خام را در کنترل خود دارند. نا گفته نماند که نیت این بازیگران در اجرای طرح های توسعه ای کشور از بین بردن بیکاری و یا به دلیل وجود رقابت بین استان‌ها است. یک رسانه توسعه ای می تواند به نقد و اصلاح برخی از این اشتباهات کمک کند. چنین رسانه ای می تواند بر راه حل این مشکل یعنی ضرورت تولید مواد پایه مثل فولاد و پتروشیمی در نزدیکی دریا و انتقال مواد اولیه به عمق سرزمین نظرها را جلب کند. هشدار دهد که در این شرایط است که بخش خصوصی می‌تواند آن‌ها را به محصولات با ارزش افزوده بالا تبدیل کند و مشکل خام فروشی هم برطرف شود. به طور کلی می‌توان گفت جای رسانه‌ای در حوزه توسعه در کشور خالی است و این رسانه می‌تواند موضوعات مختلفی را رصد کند و در جهت حل آن‌ها بکوشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا